بسم الله الرحمن الرحيم
اينجانب زينب امكي نمايشنامه اي به نام مشكل زردخت و محسن به ريشه تحرير درآورده. قسمتي از نمايشنامه را مطالعه فرمائيد در صورت پسند كردن آن ميتوانيد PDF آن را خريداري نماييد.
زن وشوهری برای تفریح به کناردرختی رفته اند ومشغول تدارک غذاهستن.
زردخت. محسن جان بروکمی هیزم جمع کن.
محسن من نمیتوانم هیزم جمع کنم خودت جمع کن.
زردخت من مشغول غذا درست کردن هستم افرین برو زحمت هیزم جمع کردن محسن میرود هیزم جمع میکند. تاکباب درست کند زردخت گوشت رااماده میکند ومحسن اتش درست میکند تا گوشتها را کباب کند.
زردخت. محسن اتش هیزم ها برایت عجیب نیست.
محسن. زیادحرف زدن تو برایم عجیب است.
زردخت یعنی من زیادحرف میزنم.
محسن. اره خودت خبرنداری.
زردخت. محسن اگه من زیادحرف میزنم توچیزازمن یادمیگیری. حرف زدن هم حدی دارد.
زردخت.محسن من زیادزیاد هم حرف نمیزنم
محسن. حرف کمت هم زیاداست من اعصاب ندارم.
زردخت لابد من قشنگ حرف نمیزنم.
محسن شاید.
زردخت بگذریم توکبابها رادرست کن من سفره رااماده میکنم.
محسن. باشه خانمی.
زردخت. سفره راانداخته ام کبابها رابیاور.
مشکل زردخت ومحسن_1560609180_27625_3369_1469.zip0.16 MB |