بسم الله الرحمن الرحيم
اينجانب زينب امكي نويسنده هستم نمايشنامه اي به عنوان روياي خواهري نوشته ام قسمتي از آن در زير ميآيد اگر پسند كرديد بقيه نمايشنامه را خريداري نماييد.
خواهروبرادری هستن که هردوی انها دریک ماشین شخصی نشسته اند.
فاطمه درماشین نشسته وشروع به موزخوردن میکند علی داردرانندگی میکند.
علی. موزخوردن برایت زیباست.
فاطمه . باتوهمسفرشده ام برایم زیباتراست علی. خدای من سورپرایزشدم فاطمه .ذوق نکن جک بود.
علی .یعنی ازمن گله مندی.
فاطمه. من ازتو دلگیرم.
علی. یعنی چه یعنی چکارت کردم.
فاطمه. چکارکه نکردی ویرونم کردی.
علی .پس چطورخودم خبرندارم.
فاطمه. چراجواب رد به خواستگارم دادی.
علی. کدوم خواستگار.
فاطمه . یعنی نمیدونی کدوم خواستگار.
علی .روحم هم خبرنداره فاطمه .چطورروحت خبرنداره.
پیامکتو خوندم تو ارتباط با خواستگارم داشتی.
علی .اهاهمون پسرسوسوله.
فاطمه اون پسرسوسول نیست اون خواستگارخوب من بود علی معذرت میخوام منو ببخش.
فاطمه چطورتوروببخشم.
علی به خواستگارت میگم بیادخواستگاریت.
رؤیای خواهری_1560609510_27629_3369_1260.zip0.16 MB |